در من چشمهای بود که واژه جاری میکرد. من پر از حرف بودم، برایت قصه میساختم و پاداشم، گفتگویمان بود. اما هنگامی که مکالمه به تکگویی بدل شود، انسان از شنیدم بازتاب صدای خودش آزرده میشود، چشمه خشک میشود، کلمات بخار میشوند.
من تمام واژههایم را خرج کردهام، دیگر چیزی برای گفتن نمانده است.
نمایش دیدگاه ها